سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیر آسمان شب

نظر

می دانیم که استرس موجب آسیب های جسمی و روحی می شود و روی تمام اندام های ما از جمله پوست و مو، تاثیر می گذارد.

یکی از نشانه های تعادل بدن، وجود موهای سالم است. زمانی که تندرست هستیم و از نظر روحی در وضعیت خوبی قرار داریم، به احتمال زیاد موهایمان نیز درخشان و شاداب به نظر می رسند. هنگامی که از نظر روحی در وضعیت نامطلوبی قرار می گیریم، یا به بعضی از بیماری ها مبتلا می شویم، موهایمان شادابی خود را از دست می دهند، شروع به ریزش می کنند و به دلیل فعالیت زیاد غدد چربی به سرعت چرب می شوند.

استرس می تواند سبب بروز مشکلات ناگهانی در پوست و مو شود و همین مشکلات نیز به خودی خود می توانند بر شدت استرس بیفزایند. با ما همراه شوید تا تاثیر استرس روی موها را بررسی کنیم.

 استرس و ریزش موها

استرس در نوجوانان باعث ریزش موی سر می‌شود. قبلا ریزش مو در سنین 35 سالگی مشاهده می‌شد، اما این روزها سن دچار شدن به آن کاهش یافته و به حدود 16 سالگی رسیده است.

 استرس‌های بسیار شدید باعث بروز نوعی ریزش مو به نام ریزش موی منطقه‌ای یا طاسی منطقه‌ای می‌شوند که در این مرحله، گلبول‌های سفید خون به فولیکول‌های مو حمله کرده و رشد مو را متوقف می‌نمایند و در طول چند هفته، موهایی که مورد حمله قرار گرفته‌اند و رشدشان متوقف شده، شروع به ریزش می‌کنند. در پایان به صورت طاسی فرق سر نمایان می‌شود.

 

بنابراین برای پیدا کردن علت ریزش مو باید اندکی به عقب برگردیم تا ببینیم که آیا در سه تا شش ماه یا حتی تا نه ماه قبل از ریزش مو، اتفاقی رخ داده است که بتوان ریزش مو را به آن نسبت داد.

 

 از دیگر عوامل موثر در این نوع ریزش مو می توان به تب یا عفونت شدید، اعمال جراحی مهم، آلودگی هوا ورژیم های غذایی نامناسب به ویژه رژیم کم پروتئین و استفاده از بعضی داروها مانند قرص های جلوگیری از بارداری و بعضی داروهای ضدافسردگی اشاره کرد.

 شاد بودن و شاد زندگی کردن که یکی از رازهای افزایش عمر است مانع از ریزش مو می‌شود.

اگر ریزش مو به دلیل بیماری نباشد، زنان و مردان می‌توانند با دور کردن فشارهای روحی و شاد بودن، از ریزش موی خود جلوگیری کنند.

 

سفیدی مو

 

استرس و سفید شدن موها

علت اصلی سفید شدن مو ژنتیکی است. برخی این باور غلط را دارند که موهایی که زود سفید می‌شود، دیگر نمی‌ریزند، در صورتی که این گونه نیست.

برخی افراد موهای ضخیم و پرپشتی دارند که به صورت ژنتیکی نمی‌ریزد، اما اینکه هرکس موی پرپشت دارد، حتماً مویش زودتر سفید می‌شود، یا اگر سفید شد، نمی‌ریزد، باور غلطی است.

 استرس یکی از عوامل مهم سفید شدن مو می باشد. اتفاقاتی که انسان را تحت فشار شدید روحی قرار می‌دهند مانند مرگ عزیزان، روند سفید شدن مو را تسریع می‌کند، به شرطی که فرد از لحاظ ژنتیکی هم زمینه آن را داشته باشد.

 متخصصان با دلایل علمی نشان دادند که استرس می‌تواند موجب تغییر رنگ موها و سفید شدن آنها شود.

این متخصصان در دانشگاه کارولینای شمالی دریافته‌اند که چطور هورمون استرس موسوم به آدرنالین موجب بروز آسیب‌هایی به بدن شود که حاصل آن ابتلا به برخی از سرطان‌های خطرناک و یا حتی سفید شدن موها است.

هورمون آدرنالین در دوره‌های کوتاه‌مدت استرس برای بدن مفید است، چون آن را برای مبارزه یا فرار آماده می‌کند، اما وقتی این استرس‌ها دائما وجود داشته باشند و ادامه پیدا کنند، به تدریج به مولکول وراثتی DNA که اصلی‌ترین جزء از وجود انسان و سایر موجودات زنده است، آسیب وارد می‌کند.

منابع :

 

تندرستی

سیمرغ

سلامت نیوز

ایسنا


نظر

موضوع انشا: میکروفون، بلندگو
و ایضا تریبون را توصیف کنید!
ارژنگ حاتمی


ناهار آب گوشت داریم، مامانی با گوشکوب در حال کوبیدن نخود و لوبیا است، موضوع انشا رو به مامانی می گویم مامانی گوشکوب را نشانم می دهد و می گوید: کاربرد تریبون به مانند گوشکوب است با هر دو می توان له کرد، با گوشکوب نخود و لوبیا را و با میکروفون و تریبون شخصیت و حیثیت افراد را!
بابابزرگ یک قاشق آبگوشت وارد دهانش می کند و می گوید: عروس! باز این غذات بی نمکه! البته تقصیر شما نیست، نمک های این دور رو زمونه دیگه شور نیست، نمک هم نمک های قدیم!، حتی طنزنویس ها هم دیگه به بانمکی سابق نیستند، راستش آن زمان ما میکروفون و بلندگو و این جور چیزا نبود، آدمها سوسول نبودند، اگه با کسی کاری داشتند نیازی نبود از بلندگو استفاده کنند، صداشون رو می انداختن ته گلوشون و عربده می زدند همه هم صداشون رو می شنیدن، من خودم جوونی هام یه بار بالای برج میلاد بودم و تشنه ام شد، از اون بالا اصغر آقا رو صدا زدم تا برام یه ایستک لیمو بیاره، اونهم از خیلی سریع یه مینیاتور دربست گرفت و اومد دم در برج میلاد و ایستک رو بهم رسوند!
همه دور سفره چشماشون داشت از حدقه در می اومد، البته نه به خاطر اینکه بابابزرگ داشت خالی می بست بلکه به خاطر اینکه بابابزرگ تونست رکورد گفتن چهار دروغ در یک جمله اش رو بشکونه!
بابایی هم گفت: اصولا تریبون ها انواع مختلفی دارند، و درجه ی آزادی افراد در بیان حرفهایشان در آنها متفاوت است، در حال حاضر چنین تریبون هایی وجود دارد: تریبون آزاد، تریبون شبه آزاد، تریبون مثلا آزاد و تریبون منطقه آزاد! ؛ البته یه جورایی تریبون تست جنبه ی افراد هم هست، بعضی ها بی جنبه هستند، وقتی یه تریبون به دستشون می افته یه حرفایی رو می زنند که خودشون هم معنی شون رو نمی دونن، پسرم تو هم مواظب باش وقتی میری انشات رو بخونی توش حرفی نزنی که خانم معلمتون ناراحت بشه!
پیش داداشی می روم و از او در مورد میکروفون و بلندگو می پرسم، داداشی می گوید: برای اینکه بفهمی بلندگو چقدر مهم است یه لحظه تصور کن که اصلا بلندگو اختراع نشده است، چه اتفاقی می افتد؟!
کمی فکر می کنم و میگویم: خب در آْن صورت سر ظهر می توانستیم راحت بخوابیم! ، داداشی می پرسد: چه ربطی داره؟!، من جواب می دهم: اگر بلندگو وجود نداشت سر ظهر میوه فروش ها با آن وانت هایشان مدام توی خیابون راه نمی افتادند و با صدای بلندگویشان مردم را سرظهر از خواب بیدار نمی کردند، و یا اینکه پسر همسایه مان دیگر نمی توانست با صدای بلند ضبطش ما را آزار دهد.
داداشی کمی فکر کرد و گفت: البته اگر میکروفون اختراع نمی شد دیگر چیزی نبود که خواننده ها دستشان بگیرند و آواز بخوانند، و چون بلندگو هم نبود نمی توانستند کنسرت برگذار کنند که این خیلی بد است چون باعث می شد دیگر ساسی مانکنی هم وجود نداشته باشد!!
پیش خواهر می روم و از او در مورد تریبون و بلندگو و میکروفون می پرسم، خواهر می گوید: هر سه اینها چیزهای خوبی هستند چون باعث اطلاع رسانی می شوند، اما حیف که بشریت از این عنصرها به نحو احسنت استفاده نمی کند و نمی داند این وسایل کاربردهای خوب دیگری هم می توانند داشته باشند.
به خواهر می گویم: مثلا این وسایل چه کاربرد دیگری می توانند داشته باشند؟! خواهر آهی می کشد و می گوید: ای کاش فرهنگ سازی صورت می گرفت و یک عدد بلندگو بالای پشت بام می گذاشتیم و من از طریق آن بلندگو به تمام مردم شهر اعلام می کردم من قصد ادامه ی تحصیل ندارم

 


نظر

عیب کوچولوی عروس
جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد.

جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است

پیرزن گفت:اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود

جوان گفت: شنیده ام زبانش هم لکنت دارد
پیرزن گفت: این هم دیگر نعمتی است زیرا می دانید که عیب بزرگ زن ها پر حرفی است اما این دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفی نمی کند و سرت را به درد نمی آورد

جوان گفت: خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است
پیرزن گفت: درست است ، این هم یکی از خوشبختی هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی شود و به او طمع نمی برد

جوان گفت: شنیده ام پایش هم می لنگد و این عیب بزرگی است
پیرزن گفت: شما تجربه ندارید، نمی دانید که این صفت ، باعث می شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خیابان گردی ، خرج برایت نمی تراشد

جوان گفت: این همه به کنار، ولی شنیده ام که عقل درستی هم ندارد
پیرزن گفت: ای وای، شما مرد ها چقدر بهانه گیر هستید، پس یعنی می خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد.

احمد شاملو


داستان بخت بیدار
روزی روزگاری نه در زمان های دور، در همین حوالی مردی زندگی می کرد که همیشه از زندگی خود گله مند بود و ادعا میکرد "بخت با من یار نیست" و تا وقتی بخت من خواب است زندگی من بهبود نمی یابد.
پیر خردمندی وی را پند داد تا برای بیدار کردن بخت خود به فلان کشور نزد جادوگری توانا برود.
او رفت و رفت تا در جنگلی سرسبز به گرگی رسید. گرگ پرسید: "ای مرد کجا می روی؟"

 
داستان بخت بیدار
روزی روزگاری نه در زمان های دور، در همین حوالی مردی زندگی می کرد که همیشه از زندگی خود گله مند بود و ادعا میکرد "بخت با من یار نیست" و تا وقتی بخت من خواب است زندگی من بهبود نمی یابد.
پیر خردمندی وی را پند داد تا برای بیدار کردن بخت خود به فلان کشور نزد جادوگری توانا برود.
او رفت و رفت تا در جنگلی سرسبز به گرگی رسید. گرگ پرسید: "ای مرد کجا می روی؟"
مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار کند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"
گرگ گفت : "میشود از او بپرسی که چرا من هر روز گرفتار سر دردهای وحشتناک می شوم؟"
مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد.
او رفت و رفت تا به مزرعه ای وسیع رسید که دهقانانی بسیار در آن سخت کار می کردند.
یکی از کشاورزها جلو آمد و گفت : "ای مرد کجا می روی ؟"
مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار کند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"
کشاورز گفت : "می شود از او بپرسی که چرا پدرم وصیت کرده است من این زمین را از دست ندهم زیرا ثروتی بسیار در انتظارم خواهد بود، در صورتی که در این زمین هیچ گیاهی رشد نمیکند و حاصل زحمات من بعد از پنج سال سرخوردگی و بدهکاری است ؟"
مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد.
او رفت و رفت تا به شهری رسید که مردم آن همگی در هیئت نظامیان بودند و گویا همیشه آماده برای جنگ.
شاه آن شهر او را خواست و پرسید : "ای مرد به کجا می روی ؟"
مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار کند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"
شاه گفت : " آیا می شود از او بپرسی که چرا من همیشه در وحشت دشمنان بسر می برم و ترس از دست دادن تاج و تختم را دارم، با ثروت بسیار و سربازان شجاع تاکنون در هیچ جنگی پیروز نگردیده ام ؟"
مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد.
پس از راهپیمایی بسیار بالاخره جادوگری را که در پی اش راه ها پیموده بود را یافت و ماجراهای سفر را برایش تعریف کرد.
جادوگر بر چهره مرد مدتی نگریست سپس رازها را با وی در میان گذاشت و گفت : "از امروز بخت تو بیدار شده است برو و از آن لذت ببر!"
و مرد با بختی بیدار باز گشت...
به شاه شهر نظامیان گفت : "تو رازی داری که وحشت برملا شدنش آزارت می دهد، با مردم خود یک رنگ نبوده ای، در هیچ جنگی شرکت نمی کنی، از جنگیدن هیچ نمی دانی، زیرا تو یک زن هستی و چون مردم تو زنان را به پادشاهی نمی شناسند، ترس از دست دادن قدرت تو را می آزارد.
و اما چاره کار تو ازدواج است، تو باید با مردی ازدواج کنی تا تو را غمخوار باشد و همراز، مردی که در جنگ ها فرماندهی کند و بر دشمنانت بدون احساس ترس بتازد."
شاه اندیشید و سپس گفت : "حالا که تو راز مرا و نیاز مرا دانستی با من ازدواج کن تا با هم کشوری آباد بسازیم."
مرد خنده ای کرد و گفت : "بخت من تازه بیدار شده است، نمی توانم خود را اسیر تو نمایم، من باید بروم و بخت خود را بیازمایم، می خواهم ببینم چه چیز برایم جفت و جور کرده است!"
و رفت...
به دهقان گفت : "وصیت پدرت درست بوده است، شما باید در زیر زمین بدنبال ثروت باشی نه بر روی آن، در زیر این زمین گنجی نهفته است، که با وجود آن نه تنها تو که خاندانت تا هفت پشت ثروتمند خواهند زیست."
کشاورز گفت: "پس اگر چنین است تو را هم از این گنج نصیبی است، بیا باهم شریک شویم که نصف این گنج از آن تو می باشد."
مرد خنده ای کرد و گفت : "بخت من تازه بیدار شده است، نمی توانم خود را اسیر گنج نمایم، من باید بروم و بخت خود را بیازمایم، می خواهم ببینم چه چیز برایم جفت و جور کرده است!"
و رفت...
سپس به گرگ رسید و تمام ماجرا را برایش تعریف کرد و سپس گفت: "سردردهای تو از یکنواختی خوراک است اگر بتوانی مغز یک انسان کودن و تهی مغز را بخوری دیگر سر درد نخواهی داشت!"
شما اگر جای گرگ بودید چکار می کردید ؟
بله. درست است! گرگ هم همان کاری را کرد که شاید شما هم می کردید، مرد بیدار بخت قصه ی ما را به جرم غفلت از بخت بیدارش درید و مغز او را خورد.


پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت .
بالاخره پرسید :
- ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ درباره ی من می نویسید ؟
پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت :
- درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته هایم مدادی است که با آن می نویسم .
می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی .
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید .

- اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام .
- بستگی داره چطور به آن نگاه کنی . در این مداد 5 خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری ، تا آخر عمرت با آرامش زندگی می کنی .
صفت اول :
می توانی کارهای بزرگ کنی اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند .
اسم این دست خداست .
او همیشه باید تو را در مسیر ارده اش حرکت دهد .
صفت دوم :
گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی . این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تیزتر می شود .
پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی .
صفت سوم :
مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم .
بدان که تصیح یک کار خطا ، کار بدی نیست . در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری مهم است.
صفت چهارم :
چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است .
پس همیشه مراقبت درونت باش چه خبر است .
صفت پنجم :
همیشه اثری از خود به جا می گذارد .
بدان هر کار در زندگی ات می کنی ردی به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کاری می کنی هوشیار باشی و بدانی چه می کنی .


فقط دو چیز وجود داره که نگرانش باشی: اینکه سالمی یا مریضی.
اگر سالم هستی، دیگه چیزی نمونده که نگرانش باشی؛
اما اگه مریضی، فقط دو چیز وجود داره که نگرانش باشی: اینکه دست آخر خوب می شی یا می میری.
اگه خوب شدی که دیگه چیزی برای نگرانی باقی نمی مونه؛
اما اگه بمیری، دو چیز وجود داره که نگرانش باشی: اینکه به بهشت بری یا به جهنم.
اگر به بهشت بری، چیزی برای نگرانی وجود نداره؛
ولی اگه به جهنم بری، اون قدر مشغول احوالپرسی با دوستان قدیمی می شی که وقتی برای نگرانی نداری!
پس در واقع هیچ وقت هیچ چیز برای نگرانی وجود نداره!!
امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشی

 


نظر

رئیس جمهور از وزارت اطلاعات بازدید کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، محمود احمدی‌نژاد صبح امروز (چهارشنبه) در جمع وزیر، معاونین و کارکنان وزارت اطلاعات، وجود سیستم منسجم و مقتدر اطلاعاتی را تضمین‌کننده امنیت و منافع ملی کشور دانست و تصریح کرد: وزارت اطلاعات مهمترین رکن اطلاعاتی کشور و پشتیبان مردم است.
رییس جمهور با بیان اینکه در وزارت اطلاعات مسایل ملی بایستی با نگاه کلان پیگیری شود، اظهار داشت: پایه تمامی تلاش‌ها و فعالیت‌های این وزارتخانه بر تقوا و ورع است و باید تضمین‌کننده اصول در کلیه دستگاه‌های اطلاعاتی کشور باشد. 
 
رییس جمهور با اشاره به اهمیت و حساسیت وزارت اطلاعات، گفت: فکر و نگاه وزارت اطلاعات باید به قله‌ها و افق‌های بلند باشد.
 
رییس شورای عالی امنیت ملی در ادامه با اشاره به تحولات جهانی و بیداری اسلامی در منطقه خاطر نشان کرد: عمیق‌ترین و هوشمندانه‌ترین تحلیل‌ها باید در وزارت اطلاعات انجام شود و وزارت اطلاعات باید از تحولات بوجود آمده در منطقه جلوتر بوده و افق نگاهش جهانی باشد.
 
احمدی‌نژاد در ادامه تهدیدات دشمنان علیه نظام جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران را مورد اشاره قرار داد و تصریح کرد: تا زنده هستیم حسرت ذره‌ای عقب‌نشینی و سازش با مستکبران عالم را بر دل دشمنان خواهیم گذاشت.
 
در ابتدای این مراسم حجت‌الاسلام والمسلمین حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در سخنانی گزارشی از برنامه‌ها و اقدامات وزارت اطلاعات و جهت‌گیری و رویکرد این وزارتخانه در حوزه‌های راهبردی، مقابله با تهاجم جاسوسی بیگانگان فضای سایبری، بیداری اسلامی و تحولات منطقه و جهان، همکاری با جامعه اطلاعاتی کشور و چالش‌ها و تهدیدات امنیتی ارائه کرد.
 
همچنین رییس جمهور در ابتدای حضور در وزارت اطلاعات، به مقام شامخ شهدای گمنام ادای احترام کرد.
منبع خبر آنلاین


نظر

- فارس نوشت:

سردار احمد وحیدی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در حاشیه جلسه امروز هیات دولت در پاسخ به سؤالی که به اخبار مختلف درباره بستن تنگه هرمز و برنامه‌های جمهوری اسلامی برای امنیت این منطقه اشاره داشت، گفت: ‌امنیت تنگه هرمز جزء مسائلی است که ایران دنبال می‌کند و همواره طی چند سال گذشته تامین کننده امنیت این تنگه بوده است.
وی با تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران، یک قدرت منطقه‌ای است و همواره به حفظ امنیت تنگه هرمز اهتمام دارد، گفت: البته دشمنان تلاش می‌کنند در این زمینه بزرگ‌نمایی کنند. اینگونه اقدامات بیشتر از سوی دشمنان ماست و آنان همواره تلاش کرده‌اند از چنین مسائلی نسبت به فروش تسلیحاتشان به کشورهای منطقه استفاده کنند.
وزیر دفاع در ادامه در پاسخ به سؤال دیگری در خصوص هشدار ایران درباره بازگشت ناوهای آمریکایی به خلیج فارس، گفت: ما همواره گفته‌ایم حضور نیروهای فرامنطقه‌ای در خلیج فارس ضرورتی ندارد و مضر است.حضور نیروهای فرامنطقه‌ای در خلیج فارس جز ایجاد آشفتگی دستاورد دیگری ندارد و ما نیز همواره خواسته‌ایم آنها در این خلیج حضور نداشته باشند.


نظر

مهر نوشت:

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: جریان فتنه این روز‌ها خیز برداشته تا انتقام زخمی که در 9 دی خورده است را در 12 اسفند بگیرد.
آیت الله سید احمد خاتمی عصر چهارشنبه در دیدار اعضای کمیته مساجد ستاد دهه فجر انقلاب اسلامی که در محل جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برگزار شد با بیان اینکه جریان فتنه این روز‌ها خیز برداشته است تا انتقام زخمی که در 9 دی خورده است را در 12 اسفند و در انتخابات مجلس شورای اسلامی بگیرد افزود: امروز مقابله فتنه، مقابله با یک دولت نیست بلکه مقابله با اصل و اساس نظام است.
 
وی افزود: آنهایی که انتخابات مجلس را تحریم می‌کنند بدانند که نه تنها جواب مثبتی دریافت نخواهند کرد بلکه سبب گرم‌تر شدن تنور انتخابات نیز خواهند شد.
 
عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری تاکید کرد: حنای فتنه گران دیگر در کشور رنگی ندارد مردم برای آن‌ها حسابی باز نخواهند کرد.
 
وی با بیان اینکه فتنه گران امیدوارند که انتخابات در فضای سردی برگزار شود افزود: قیاس درصد شرکت کنندگان در انتخابات مجلس با ریاست جمهوری اساسا نادرست است بلکه باید هر انتخاباتی را‌‌ همان انتخابات مقایسه کرد.
 
آیت الله خاتمی اضافه کرد: دشمنان از هم اکنون تحلیل‌های خود را آغاز کردند که درصد کمتری ازمردم در انتخابات مجلس شرکت خواهند کرد در حالی که باید توجه داشت که انتخابات ریاست جمهوری وضعیت ویژه خود را دارد.