سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیر آسمان شب

عملیات والفجر 10 (آخرین عملیات دفاعی ایران) 

نیروى زمینى سپاه پاسداران عملیات کربلاى 8 را در ادامه و تکمیل عملیات کربلاى 5 در منطقه شرق بصره طرح ریزى و اجرا کرد که این عملیات به منزله آخرین تحرک نظامى ایران در منطقه جنوب بود. لازمه تداوم عملیات همچون گذشته برخوردارى از خلاقیت و ابتکار عمل، همراه با رعایت غافلگیرى بود.
پیشروى توأم با دشوارى فوق العاده در عملیات کربلاى ،5 ناظر بر این معنا بود که نیروى زمینى سپاه ، با وجود در هم شکستن کلیه خطوط و استحکامات دشمن، به دلیل در اختیار نداشتن نیروى «زرهى» و «پشتیبانى هوایى» مناسب، قادر به پیشروى در عمق مواضع دشمن نبود. این کاستى اساسى در بنیه نظامى رزمندگان اسلام سبب گردید با وجود موفقیت هاى به دست آمده در شرق بصره تدریجاً دور عملیات کند و متوقف شود و ادامه عملیات در منطقه جنوب حداقل براى مدتى غیرممکن ارزیابى شود.

از سوى دیگر، به لحاظ سیاسى و نظامى، ضرورت اجراى عملیات بزرگ امرى بدیهى بود و هرگونه تعلل در آن مى توانست زمینه را براى حمله دشمن مهیا سازد. لذا به منظور ممانعت از ایجاد رکود در جنگ و فراهم سازى مقدمات تداوم نبرد و کسب پیروزى، براى عبور از وضعیت جدید و شکستن بن بست امرى ضرورى بود.
در راستاى استراتژى جدید ایران در ابتداى سال 66 سپاه پاسداران در محورهاى مختلف جبهه هاى شمال غرب عملیات هایى اجرا کرد که بیت المقدس 2 و 3 آخرین نوع از این عملیاتها بود.
از طرفى به دلیل عدم گشایش در جبهه هاى جنوب براى اجراى عملیات بزرگ و همچنین عدم امکان اجراى عملیات گسترده در شمال سلیمانیه و منطقه ماووت، مسؤولان جنگ را بر آن داشت تا منطقه حلبچه و سد دربندیخان را براى اجراى عملیات بزرگ در نظر بگیرند.

در اینجا چگونگى انجام این عملیات که در واقع آخرین عملیات تهاجمى ایران به شمار مى رود اجمالاً توسط مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران مورد بررسى قرار مى گیرد.

شرح عملیات 

پس از انجام بحث و بررسى هاى لازم، ساعت 2 بامداد 23 اسفند 1366 براى ساعت «س» تعیین شد. در برخى از محورها نیروها مى بایست فاصله زیادى را تا رسیدن به هدف طى مى کردند، شروع عملیات از ساعت 2 تا 4 بامداد در محورهاى مختلف متغیر بود.
در این عملیات، نیروها با سرعت عملى بالا، به بیش از 90 درصد از اهداف تعیین شده دست یافتند. به جز عکس العمل دشمن در محورهاى شاخ سورمر و شاخ شمیران، مقاومت عمده اى از نیروهاى عراقى مشاهده نشد. در محور چناره نیز با وجود یخبندان و با چهار ساعت تأخیر، اهداف موردنظر تأمین شد و تعداد زیادى از نیروهاى دشمن که در خواب به سر مى بردند، در غافلگیرى کامل به اسارت درآمدند.

در محور قرارگاه قدس، پس از تصرف ملخور و ارتفاعات چناره، خورنوازان، هانى قول و تپه حمید، به دلیل عدم اتصال جاده، عملیات متوقف شد. در محور قرارگاه فتح نیز، على رغم تصرف بالامبو و تنگه، به دلیل توقف عملیات قرارگاه قدس و همچنین، عکس العمل دشمن در جناح چپ، نیروها، از پیشروى کامل بر روى شاخ سورمر و شاخ شمیران بازماندند. در محور میانى، قرارگاه ثامن الائمه(ع)، ارتفاعات مگر، و نیمى از ارتفاع شیندروى را تصرف کرد و براى الحاق روى یال ارتباطى، شامل دشت سازان و سپس نیمى دیگر از ارتفاعات شیندروى، على رغم روشن شدن هوا، تک را ادامه داد.
با توجه به موفقیت هاى به دست آمده، نیروها از روحیه خوبى برخوردار بودند، ضمن این که تلفات خودى بسیار اندک بود. علاوه بر این، به دلیل از هم گسیختگى دشمن و عدم حضور جدى در منطقه، فرماندهان بر انجام سریع مرحله دوم عملیات تأکید داشتند. مشکل اساسى در این مرحله، عدم اتصال جاده هانى قول بود، تا این که در ساعت 14 روز 24 اسفند 1366 خبر اتصال جاده به قرارگاه رسید. لذا مقرر شد، مرحله دوم عملیات در شب سوم انجام گیرد.
با ایجاد 48 ساعت وقفه در عملیات، دشمن دست به تحرکاتى زد که حاکى از غافلگیرى کامل عراق نسبت به اهداف موردنظر و سمت اصلى تک بود. این نقل و انتقالات و تحرکات دشمن بیش از همه بر روى شاخ سورمر و شاخ شمیران، و در اولویت بعدى، در برابر قرارگاه هاى فتح و ثامن الائمه(ع) مشاهده مى شد. از سوى دیگر، تبلیغات جبهه خودى تا مرحله دوم نیز در شکل گیرى اقدامات دشمن بى تأثیر نبود. در این تبلیغات، محور قرارگاه قدس به عنوان محور انجام عملیات ظفر 7 با مشارکت نیروهاى تحت امر قرارگاه رمضان و اکراد معارض اعلام شد، در حالى که، تلاش در محور قرارگاه فتح و ثامن الائمه(ع) مسکوت ماند. این اقدام، بر حساسیت دشمن نسبت به دو محور میانى و جنوبى افزود و موجب غفلت عراق از محور قرارگاه قدس شد.

دشمن مبتنى بر چنین درک و ذهنیتى، ستون هاى متعدد و طویلى را با عبور از پل هاى ملاویسى و زلم به سوى دوجیله و سپس حلبچه روانه کرد. به گونه اى که تیپ کماندویى 68 نیروى مخصوص پس از ورود به منطقه، در روز اول پاتک هاى خود را بر روى شیندروى آغاز کرد. در مجموع، به نظر مى رسید دشمن نسبت به محور قرارگاه قدس از حساسیت چندانى برخوردار نیست، ضمن آن که در همان ابتدا، تحرکات محدود دشمن با آتش مؤثر این قرارگاه ناکام و متوقف شد.


مرحله دوم

مرحله دوم عملیات در شب 25 اسفند 1366 آغاز شد. قرارگاه قدس با تصرف پل زلم، تنگه خورمال را مسدود کرد. در پى آن، به قرارگاه فتح ابلاغ شد، به پیشروى خود ادامه دهد تا با قرارگاه قدس الحاق کند؛ قرارگاه ثامن الائمه(ع) نیز از روى ارتفاعات شیندروى به سمت دشت سرازیر شد. در این مرحله نیز سرعت عمل نیروها قابل توجه بود، به گونه اى که قرارگاه فتح تا صبح روز 25 اسفند 1366 موفق شد ارتفاعات دارزین و سرپل موردنظر را تصرف کرده و به طرف جاده آسفالته حلبچه و دریاچه دربندیخان پیشروى کند. قرارگاه ثامن الائمه(ع) نیز با سرازیر شدن از روى شیندروى به سمت محور جاده و ارتفاعات پنج قله، به دلیل خالى بودن منطقه از دشمن، با مشکلى روبرو نشد. در صبح روز سوم عملیات، با تصرف پل زلم و بسته شدن تنگه، کلیه نیروهاى دشمن به محاصره درآمده و دست به عقب نشینى زدند. به دلیل بسته بودن عقبه دشمن، ستون هاى عراقى در منطقه سرگردان شده و در مواجه با نیروهاى خودى، به هر سمت مى گریختند.
قرارگاه فتح با مشاهده وضعیت دشمن مرحله سوم عملیات را در روز آغاز کرد و در یک خیز، به سوى پادگان زمقى رسید. در حوالى ظهر، یگان هاى تابعه این قرارگاه نیز به دروازه هاى شهر دوجیله رسیدند. در این شرایط، بیشتر نیروهاى دشمن در حدفاصل سه کیلومترى جنوب پل زلم تا شهر دوجیله تجمع کرده بودند. دشمن نخست تلاش خود را متوجه پل زلم کرد تا شاید بتواند حلقه محاصره را بشکند، اما با مقاومت نیروهاى خودى و اجراى آتش مناسب، دشمن با دادن تلفات، از تصرف این پل منصرف شد، قرارگاه ثامن الائمه(ع) توانست پس از درگیرى اندک با گروه هاى ضدانقلاب در اطراف شهر نوسود، جاده مهم نوسود - بیاره را آزاد کند، که در نتیجه بیشتر تحرکات نیروهاى خودى در این محل متمرکز شد و در عمل، ضرورت احداث سایر جاده ها - که از قبل مورد تأکید قرار گرفته بود - کاهش یافت.

مرحله سوم 

مرحله سوم عملیات در 26 اسفند 1365 با هدف پیشروى در شمال رودخانه زلم، و نیز الحاق قرارگاه قدس با قرارگاه فتح در دوجیله آغاز شد. در پى پیشروى رزمندگان در شمال رودخانه زلم، نیروهاى خودى در موقعیت جدید که شامل سه تپان، جاده ارتباطى و تپه هاى کوچک مشرف بر پل ملاویسى بود، با احداث خاکریز استقرار یافتند، در محور جنوب پل زلم، با وجود تجمع انبوه دشمن، پیشروى نیروها، همراه با درگیرى شدید ادامه یافت و سرانجام، رزمندگان ساعت 5 صبح به دروازه شهر دوجیله رسیدند و بدین ترتیب، الحاق صورت گرفت. با بسته شدن تنگه، بخشى از نیروهاى دشمن از طرف سد دربندیخان موفق به فرار شدند و باقیمانده نیروهاى موجود نیز در منطقه به هلاکت رسیده و یا به اسارات درآمدند. در پى وضعیت جدید، تثبیت خط پدافندى مناسب در تنگه و نیز تصرف شاخ سورمر و شاخ شمیران - که در طى عملیات به دلیل هوشیارى دشمن ناموفق بود - در دستور کار قرار گرفت.

مرحله چهارم 

به منظور تحکیم خط پدافندى در تنگه، مرحله چهارم عملیات در شب هفتم انجام شد. در این مرحله، نیروهاى خودى ضمن تصرف یال و تپه ریشن، در محور جاده شمال سه تپان نیز به طور مختصر پیشروى کردند.

مرحله پنجم 

در مرحله پنجم عملیات نیز شاخ سورمر و شاخ شمیران به تصرف درآمد. در مرحله پنجم عملیات که بعدها بیت المقدس4 نام گرفت، منطقه وسیعى از خاک دشمن آزاد شد که شامل دو ارتفاع و تعداد زیادى روستا بود.

اقدامات و واکنش دشمن

از تاریخ 4و5 اسفند 1366 به بعد دشمن اقدام به دو تلاش اساسى نمود: 1- تهاجم سنگین به منطقه آزاد شده به منظور بازپس گیرى آن. 2- تلاش مهندسى و حمله بر روى ارتفاعات آسوس و تهدید جناح شمالى منطقه عملیات بیت المقدس2.
بعدها، هنگامى که فرمانده لشکر 43 به اسارت درآمد، در اظهارات خود، ضمن تمجید و ابراز شگفتى از سرعت عمل نیروها، بر غافلگیرى کامل عراق تأکید کرد. وى همچنین گفت: «ما از یک ماه پیش به منطقه حساس شدیم و جاده را مى دیدیم، ولى جدى نگرفتیم».
وى افزود: «روز دوم عملیات با فرمانده سپاه تماس گرفتم و گفتم عملیات اصلى است، نپذیرفت ولى روز سوم پذیرفت».

تلفات دشمن و غنایم

علاوه بر اسارت بیش از شش هزار نفر از نیروهاى دشمن، بیش از 100 دستگاه تانک و نفربر و همچنین چند قبضه توپ و کاتیوشا و تعدادى خودروهاى مختلف از دشمن منهدم شد. با توجه به غافلگیرى دشمن، غنایم به دست آمده در مقایسه با آنچه که از دشمن منهدم شد از شمار بیشترى برخوردار بود. چنانکه 30 الى 40 دستگاه تانک، 3 دستگاه نفربر ام113 ، 50 الى 60 دستگاه انواع مختلف توپ، 2 خودرو مخابرات، 3 دستگاه مرکز تلفن 10 شماره اى، 2 دستگاه کمپرسى و اقلام دیگرى به تصرف رزمندگان اسلام درآمد.

بمباران شیمیایى حلبچه

در زمستان 1366 سومین جنگ شهرها علیه ایران آغاز شد و براى نخستین بار موشک هاى عراقى که برد آنها به کمک تکنسین هاى خارجى افزایش یافته بود، به تهران اصابت کرد. دور جدید جنگ شهرها که با بمباران شیمیایى حلبچه همراه بود، احتمال ایجاد فاجعه اى بزرگ علیه ایران اسلامى را گوشزد مى کرد. بمباران شیمیایى و کشتار 5 هزار کرد عراقى که در همان روزها توسط نیروى هوایى ارتش عراق صورت گرفت، عمق فاجعه به قدرى دردناک بود که هرکس وارد شهر مى شد و کوچه ها و خیابان ها را مشاهده مى کرد اجساد کشته ها از زن و مرد، کوچک و بزرگ بر روى هم افتاده و خشک شده بودند. گویى به شهر ارواح تبدیل شده بود، خود نیز تهدیدى علیه ایران به حساب مى آمد.

بازتاب عملیات والفجر10

واکنش رسانه هاى خبرى و کارشناسان و تحلیلگران محافل سیاسى - نظامى نسبت به عملیات والفجر10 در فضاى ناشى از حملات موشکى عراق به تهران انجام گرفت. ابعاد و تبعات موشک باران تهران که براى نخستین بار انجام مى گرفت، بیش از عملیات والفجر10 در کانون توجهات قرار داشت. در ثانى، عملیات والفجر10 که در غرب کشور انجام شده بود، بدان جهت که فاصله منطقه عملیات والفجر10 تا کرکوک نسبتاً زیاد بود، در مقایسه با منطقه جنوب از اهمیت کمترى برخوردار بود لذا انعکاس و تأثیر آن در روند تحولات سیاسى - نظامى جنگ کم رنگ تر از انعکاس دیگر عملیات هاى بزرگ بود. ثالثاً بمباران شیمیایى حلبچه و ابعاد آن به عنوان یک فاجعه هولناک انسانى، کلیه رخدادهاى جنگ و عملیات والفجر10 را براى مدت کوتاهى تحت تأثیر قرار داد.

مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ