سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیر آسمان شب

 

عشق یعنی کوچه کوچه انتظار               رؤیت خورشید در باغ بهار
عشق یعنی با جنون تا اوج‌ها                 رفتن از ساحل به بام موجها
عشق یعنی یک تغزل شعر ناب               مثنوی‌های خدای آفتاب
عشق یعنی سوختن با شعله‌ها              سبز گشتن در شکوه قله‌ها
عشق یعنی های های اشک‌ها               در فرات بی‌وفا با مشک‌ها
دست‌افشان رقص سرخی واژگون            سعی در محراب با قانون خون
گفتمان مادران داغدار                          حسرت دیدار گل‌ها در بهار
یک نماد از قصه جام شراب                    رویکردی سبز در تفسیر آب
عشق یعنی یک شهود بی‌کران               سینه‌ای با وسعت هفت آسمان
در حضور آن فروغ تابناک                        سر تاویل شفق در جام تاک
پایکوبی بر فراز دارها                           یک غزل با میثم تمارها
یا قنوتی هم صدای آبها                        در نماز صبح با مهتابها
عشق یعنی کهکشان در کهکشان         چشم امیدی به سوی بی‌نشان
عشق یعنی در فضای رازها                   خلسه‌ای جاوید با پروازها
عشق یعنی بی‌کران نورها                   با شقایق‌ها میان هورها
طور سینین حیرتی بی‌انتها                   شعر شبنم در گلستان خدا
اشک غم در حسرت دیدارها                  همدلی تا صبح با تبدارها
عشق یعنی یک سرود جاودان               رقص گلها حیرت پروانگان
عشق یعنی زینبی تا اوج‌ها                   ناخدایی بر فراز موجها
یک زبان در کام از سر غدیر                   کهکشان آسمانهای منیر
چیرگی بر خار و خسهای سراب            مخزن‌الاسرار دخت بوتراب
انعکاس خطبه سجادها                       یورشی جاوید بر بیدادها
عشق یعنی رود رود مادران                   در عزای خیلی از نام‌آوران
غرق در خون ذوالجناحی اشکبار            در غم بشکوه آن تنها سوار
همنوا با عون یا جعفر شدن                   روی دستان پدر پرپر شدن
داستان خیمه‌های سوخته                   کودکانی از عطش افروخته
عشق یعنی اربعین یاس‌ها                   اشک سرخی در غم عباسها
تا شهادت یک حبیب باوفا                     پیر برنای کتاب کربلا
جان فشانی مرگ احلی من عسل       خوش درخشیدن فراسوی زحل
عشق گفتی کربلا آمد به یاد                   هیبت خون خدا آمد به یاد
عشق گفتی نینوا آمد به یاد                   عصمت لاله‌ها آمد به یاد

نام شاعر:احمد ده‌بزرگی


 


تاجری پسرش را برای آموختن «راز خوشبختی» نزد خردمندی فرستاد. پسر جوان چهل روز تمام در صحرا راه رفت تا اینکه سرانجام به قصری زیبا بر فراز قله کوهی رسید. مرد خردمندی که او در جستجویش بود، آنجا زندگی می‌کرد.

 

به جای اینکه با یک مرد مقدس روبه‌رو شود، وارد تالاری شد که جنب‌و‌جوش بسیاری در آن به چشم می‌خورد. فروشندگان وارد و خارج می‌شدند، مردم در گوشه‌ای گفتگو می‌کردند، ارکستر کوچکی موسیقی لطیفی می‌نواخت و روی میزی انواع و اقسام خوراکی‌های لذیذ چیده شده بود. خردمند با این و آن در گفتگو بود و جوان ناچار شد دو ساعت صبر کند تا نوبتش فرا رسد. 
خردمند با دقت به سخنان مرد جوان که دلیل ملاقاتش را توضیح می‌داد، گوش کرد اما به او گفت که فعلا وقت ندارد که «راز خوشبختی» را برایش فاش کند. پس به او پیشنهاد کرد که گردشی در قصر بکند و حدود دو ساعت دیگر به نزد او بازگردد. 
مرد خردمند اضافه کرد: «اما از شما خواهشی دارم.» آن‌ گاه قاشق کوچکی به دست پسر جوان داد و دو قطره روغن در آن ریخت و گفت که: «در تمام مدت گردش این قاشق را در دست داشته باشد و کاری کند که روغن آن نریزد.» 
مرد جوان شروع کرد به بالا و پایین کردن پله‌ها... 
در حالی که چشم از قاشق برنمی‌داشت. دو ساعت بعد نزد خردمند بازگشت. 
مرد خردمند از او پرسید: «آیا فرش‌های ایرانی اتاق ناهارخوری را دیدید؟ آیا باغی که استاد باغبان 10 سال صرف آراستن آن کرده است، دیدید؟ آیا اسناد و مدارک ارزشمند مرا که روی پوست آهو نگاشته شده، دیدید؟» 
جوان با شرمساری اعتراف کرد که هیچ چیز ندیده، تنها فکر او این بوده که قطرات روغنی را که خردمند به او سپرده بود، حفظ کند. 
خردمند گفت: «خوب، پس برگرد و شگفتی‌های دنیای من را بشناس. آدم نمی‌تواند به کسی اعتماد کند، مگر اینکه خانه‌ای را که در آن سکونت دارد، بشناسد.» 
مرد جوان این ‌بار به گردش در کاخ پرداخت، در حالی که همچنان قاشق را به دست داشت، با دقت و توجه کامل آثار هنری را که زینت‌بخش دیوارها و سقف‌ها بود می‌نگریست. او باغ‌ها را دید و کوهستان‌های اطراف، ظرافت گل‌ها و دقتی را که در نصب آثار هنری در جای مطلوب به کار رفته بود، تحسین کرد. وقتی به نزد خردمند بازگشت، همه چیز را با جزئیات برای او توصیف کرد. 
خردمند پرسید: «پس آن دو قطره روغنی را که به تو سپردم، کجاست؟» 
مرد جوان قاشق را نگاه کرد و متوجه شد که آنها را ریخته است. 
آن وقت مرد خردمند به او گفت: «راز خوشبختی این است که همه شگفتی‌های جهان را بنگری بدون اینکه دو قطره روغن داخل قاشق را فراموش کنی.»

 


  
مهم ترین جنبه‎ی جذابیت این است که با هم تفاوت داشته باشیم. درست همان طور که قطب منفی و

قطب مثبت، یک آهن ربا یکدیگر را جذب می‎کنند.

مرد با احساس ویژگی‎های مردانه و زن با احساس ویژگی‎های زنانه یکدیگر را جذب می‎کنند. اگر خویشتن واقعی خود را منکر نشویم و تفاوت‎های موجود در یکدیگر را نادیده بگیریم به عشقی ماندگار دست می‎یابیم. 
اگر زن سبب شود که مرد احساس مردانه داشته باشد، به او در جذب همسرش کمک می‎کند. همچنین زن زمانی بیشتر جذب شوهرش می‎شود که شوهر به احساسات زنانه او بها بدهد.
توجه به تفاوت‎های یکدیگر، راز پایدار نگاه داشتن شور و شوق در زندگی زناشویی است.
? چگونه زن می تواند روحیه ی زنانه خود را تقویت کند؟
1) مطرح کردن مشکلات و مسائل روزانه با همسر به شکلی غیرهدفمند؛ بی آن که انتظار حل آن را داشته باشد.
2) ورزش کردن و انجام تمرینات ورزشی به منظور شاداب کردن جسم.
3) گفت وگو با دوستان و بستگان. زن ها نباید تحت تأثیر فشار شدید کار روزانه از گفت وگو با دوستان و بستگانشان محروم شوند.
4) داشتن برنامه‎های منظم نیایش، مراقبه، یوگا، ورزش، نوشتن وقایع روزانه و یا رسیدگی به گل و گیاه باغچه.
5) پرداختن به کارهایی که روحیه زنانه را تشویق کند. دریافت کمک از دیگران، داشتن عکس همسر و فرزندان و بستگان با خود در محل کار، استفاده و تزیین محیط کار با گل و گیاه.
6) محبت به دوستان و بستگان، در آغوش کشیدن فرزندان و اعضای خانواده.
7) تشکر کتبی از کمک و مساعدت‎های دیگران.
8) گردش در شهر محل زندگی، استفاده از مرخصی، بازدید از نقاط دیگر.
9) تماس با مشاورین امور زناشویی و روان درمانگرها و صحبت کردن آزادانه با آنها.
10) هفته‎ای یک بار به سینما یا تئاتر رفتن. گوش دادن به نوار موسیقی، خواندن کتاب های جالب، انجام فعالیت های لذت بخش.
11) مشخص ساختن کارهایی که انجامشان در اسرع وقت لازم است.
البته رعایت همه‎ی این توصیه‎ها با هم دشوار است. می توانید به تدریج اما به شکلی منظم به توصیه‎های ارائه شده عمل کنید.
? چگونه مرد می تواند روحیه ی مردانه خود را تقویت کند ؟
1) با دوستان خود به ورزش‎های انفرادی یا رقابت‎آمیز بپردازید. با ورزش کردن و رقابت‎های ورزشی می‎توانید خستگی‎های شغلی خود را فراموش کنید. تماشای برنامه‎های ورزشی مورد علاقه از طریق تلویزیون نیز اثر بخشی مشابهی دارد.
2) وقتی می‎خواهید تنها باشید و اگر احساس کردید که به این تنهایی نیاز دارید. از این تنهایی بدون احساس گناه استفاده کنید. اگر احساس می‎کنید باید به گوشه‎ای خلوت بروید، حتی اگر این کار دشوار باشد، به آنجا بروید. به همین شکل مرد برای رسیدن به روحیه‎ی مردانه باید کارهای شجاعانه بکند و خود را درموقعیت های دشوار قرار دهد و به تدریج روحیه ی مردانه را درخود تقویت کند.
‎3) مردان مجرد باید از تن دادن به هرگونه رابطه‎ی خارج از ازدواج با جنس مخالف خودداری کنند. این خویشتن‎داری می‎تواند روحیه‎ی مردانه آنها را تقویت کند. تمرینات ورزشی، پرداختن به تمرینات یوگا و مراقبه می‎تواند در این زمینه مؤثر واقع شود.
4) مرتب و همه هفته ورزش کنید. تمرینات وزنه‎برداری، نرم دویدن، دوچرخه‎سواری، کوهنوردی، شنا‎کردن و سایر ورزش‎ها می‎تواند به تقویت روحیه مردانه شما کمک کند. حداقل هفته‎ای یکبار عضلات خود را زیر فشار تمرینات ورزشی قرار دهید.
5) مواظب باشید که زندگی‎تان بیش از حد راحت نباشد. تن پروری نکنید. گاه صبح‎ها زودتراز خواب برخیزید و در مواقعی دیرتر بخوابید تا کمی ذهن و جسمتان زیر فشار قرار گیرد. از مقررات و نظم و انضباط شخصی استفاده کنید.
6) حداقل هفته‎ای یک بار به دیگران محبت کنید. می‎توانید حتی در صورت لزوم به غریبه‎ها و کسانی که آنها را نمی‎شناسید محبت کنید.
7) اگر کسی به شما احتیاج دارد و شما ترجیح می‎دهید استراحت کنید، بکوشید از این استراحت صرفنظر کنید و نیاز موجود را بر طرف سازید. البته توصیه نمی‎کنیم که این کار را مرتب و درهمه حال انجام دهید.
8) وقتی خسته یا عصبانی هستید از مجازات کردن دیگران خودداری کنید. به جای آن، به تنفس‎کردن خود دقیق شوید. وقتی هوا را به درون ریه‎های خود می‎کشید تا عدد پنج شمارش کنید و بعد به هنگام بیرون دادن هوا مجدداً تا عدد پنج بشمارید. این تمرین را ده بار تکرار کنید. در صورت ادامه‎ی ناراحتی می‎توانید به تمرین ادامه دهید.
7) فهرستی از کارهای مورد علاقه‎ی خود تهیه کنید. درهفته فرصتی را برای انجام دادن این کارها اختصاص دهید.کارهایی بکنید که به شما احساس خوب و موفقیت بدهد.
8) وقتی کاری پیش می‎آید که انجامش وقت و نیروی زیادی نمی‎خواهد، بی درنگ به انجام آن کار مبادرت ورزید. به خود بگویید:" همین حالا این کار را بکن".
9) وقتی از انجام کار مفیدی هراس دارید اما می‎دانید که این کار باید انجام شود، به انجام آن مبادرت ورزید. به قبول مخاطرات منطقی تن بدهید. انجام دادن و موفق نشدن بهتر از انجام ندادن است.
10) از خشم خود استفاده سازنده و مطلوب بکنید. به انجام کاری بپردازید. مطلبی بنویسید. احساسات خود را به طور خصوصی یادداشت کنید. به احساسات بانی و باعث خشم خود توجه کنید. 
اگر خشم خود را تخلیه می‎کنید، بکوشید که این کار با صدای آرام انجام شود، با این حال رفتاری محکم و قاطعانه به نمایش بگذارید. مراقب باشید که در جریان تخلیه خشم به کسی توهین نشود.