شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ گفت با زنجير، در زندان شبي ديوانه‌اي عاقلان پيداست، کز ديوانگان ترسيده‌اند من بدين زنجير ارزيدم که بستندم بپاي کاش ميپرسيد کس، کايشان بچند ارزيده‌اند دوش سنگي چند پنهان کردم اندر آستين اي عجب! آن سنگها را هم ز من دزديده‌اند
198119-مرد تنهاي شب
رتبه 0
0 برگزیده
354 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top