سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیر آسمان شب

دردم از یار است و درمان نیز هم

دل فدای او شد و جان نیز هم


اینکه می گویند آن خوشتر ز حسن

یار ما این دارد و آن نیز هم


یاد باد آن کوبه قصد خون ما

عهد را بشکست و پیمان نیز هم


دوستان در پرده می گویم سخن

گفته خواهد شد به دستان نیز هم


چو سر آمد دولت شبهای وصل

بگذرد ایام هجران نیزهم


هر دو عالم یک فروغ روی اوست

گفتمت پیدا و پنهان نیز هم


اعتمادی نیست بر کار جهان

بلکه بر گردون گردان نیز هم


عاشق از قاضی نترسد می بیار

بلکه از یرغوی دیوان نیز هم


محتسب داند که حافظ عاشق است

 

وآصف ملک سلیمان نیز هم

 


هی فلانی! 
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…
 هرجا که دلت میخواهد برو…
 فقط آرزو میکنم
 وقتی دوباره هوای من به سرت زد، آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت، باز هم آرام نگیری…
 و اما من…
 بر نمیگردم که هیچ!
 عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،
 که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی!


نظر

 

 

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست 
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست 

ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد 
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست 

در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید 
هی صدا در کوه،هی "من عاشقت هستم" شکست 

بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند 
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست 

عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد 
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد

 

پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست …

 


نظر

ز برگزاری آیین‌های نوروز در زمان امویان نشانه‌ای در دست نیست و در زمان عباسیان نیز به نظر می‌رسد که خلفا گاهی برای پذیرش هدایای مردمی، از نوروز استقبال می‌کرده‌اند. با روی کار آمدن سلسله‌های سامانیان و آل بویه، جشن نوروز با گستردگی بیشتری برگزار شد.

در دوران سلجوقیان، به دستور جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی تعدادی از ستاره شناسان ایرانی از جمله خیام برای بهترسازی گاهشمار ایرانی گرد هم آمدند. این گروه، نوروز را در یکم بهار (ورود آفتاب به برج حمل) قرار دادند و جایگاه آن را ثابت نمودند. بر اساس این گاهشمار که به تقویم جلالی معروف شد، برای ثابت ماندن نوروز در آغاز بهار، مقرر شد که حدوداً هر چهار سال یک‌بار (گاهی هر پنج سال یک بار)، تعداد روزهای سال را به‌جای 365 روز برابر با 366 روز در نظر بگیرند. این گاهشمار از سال 392 هجری آغاز شد.

نوروز در دوران صفویان نیز برگزار می‌شد. در سال 1597 میلادی، شاه عباس صفوی مراسم نوروز را در عمارت نقش جهان اصفهان برگزار نمود و این شهر را پایتخت همیشگی ایران اعلام نمود.

نوروز از دیدگاه اسلام و تشیع 


در اسلام و به ویژه? آیین تشیع به نوروز به عنوان روزی خجسته نگاه شده‌است و بر گرامی داشتن آن تأکید شده‌است. از دیدگاه شیعه، نوروز روز ظهور امام زمان است.[نیازمند منبع برای روز ظهور امام زمان] در حدیثی از امام صادق آمده‌است:

روز نوروز همان روزی است که خداوند در آن از بندگانش پیمان گرفت که او را پرستش کنند و هیچ چیزی را شریک او ندانند و این که به پیامبران و اولیایش ایمان بیاورند و آن نخستین روزی است که خورشید در آن طلوع کرده، و بادهای باردار کننده در آن وزیده‌است و گلها و شکوفه‌های زمین آفریده شده‌است. و آن روزیست که کشتی نوح(ع) به کوه جودی قرار گرفت. و آن روزی است که در آن قومی که از ترس مرگ از خانه‌های خود بیرون آمدند و آنها هزارها نفر بودند پس خداوند آنها را بمیراند و سپس آنها را در این روز زنده کرد. و آن روزیست که جبرئیل بر پیامبر (ص) فرود آمد. و آن همان روزیست که ابراهیم(ع) بتهای قوم خود را شکست. و آن همان روزیست که پیغمبر خدا، امیرالمؤمنین علی(ع) را بر دوش خود سوار کرد تا بتهای قریش را از بالای خانه خدا به پائین انداخت و آنها را خرد کرد... 

نوروز در دوران معاصر 

همچنین ببینید: جشن جهانی نوروز

نوروز به عنوان یک میراث فرهنگی در دوران معاصر همواره مورد توجه مردم قرار داشته و هر ساله برگزار می‌شود. البته برگزاری جشن نوروز به صورت آشکار در برخی از کشورها توسط برخی حکومت‌ها برای مدت زمانی ممنوع بوده‌است. حکومت شوروی برگزاری جشن نوروز را در برخی از کشورهای آسیای میانه مانند ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان ممنوع کرده بود و این ممنوعیت تا زمان میخائیل گورباچف ادامه داشت. با این وجود، مردم این مناطق نوروز را به‌گونه? پنهانی و یا در روستاها جشن می‌گرفته‌اند.همچنین برخی از مردم این مناطق برای جلب موافقت مقامات محلی نام دیگری بر روی نوروز می‌گذاشتند؛ به‌طور مثال در تاجیکستان، مردم با اطلاقجشن لاله یا جشن 8 مارس سعی می‌کردند که آیین‌های نوروز را بی مخالفت مقامات دولتی به جای آورند. همچنین در افغانستان، در دوران حکومت طالبان، برگزاری جشن نوروز ممنوع بود و این حکومت تنها تقویم هجری قمری را به رسمیت می‌شناخت. تا پیش از سال 2000 میلادی، نوروز در ترکیه [که توسط کردها برگزار می‌شود] ممنوع و غیرقانونی بود؛ در اغلب مواقع نوروز با بازداشت کردها توسط نیروهای امنیتی ترکیه‌ای همراه بود. در سال 1992 دست کم 70 کُرد در درگیری با نیروهای امنیتی ترکیه کشته شدند. اگرچه امروزه دولت ترکیه نوروز را به عنوان جشن بهار ترکی (به ترکی: Nevruz) جشن می‌گیرد، اما همچنان نوروز به مثابه? نمادی نیرومند از هویت کُردی در ترکیه‌است


نظر

در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته می‌شد. در این دوران، جشن‌های متعددی در طول یک سال برگزار می‌شد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بود. برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان چند روز (دست کم شش روز) طول می‌کشید و به دو دورهنوروز کوچک و نوروز بزرگ تقسیم می‌شد. نوروز کوچک یا نوروز عامه به مدت پنج روز، از یکم تا پنجم فروردین گرامی داشته می‌شد و روز ششم فروردین (خردادروز)، جشن نوروز بزرگ یا نوروز خاصه برپا می‌شد. در هر یک از روزهای نوروز عامه، طبقه‌ای از طبقات مردم (دهقانان، روحانیان، سپاهیان، پیشه‌وران و اشراف) به دیدار شاه می‌آمدند و شاه به سخنان آنها گوش می‌داد و برای حل مشکلات آنها دستور صادر می‌کرد. در روز ششم، شاه حق طبقات گوناگون مردم را ادا کرده بود و در این روز، تنها نزدیکان شاه به حضور وی می‌آمدند

شواهدی وجود دارد که در دوران ساسانی سال‌های کبیسه رعایت نمی‌شده‌است. بنابراین نوروز هر چهار سال، یک روز از موعد اصلی خود (آغاز برج حمل) عقب می‌ماند و درنتیجه زمان نوروز در این دوران همواره ثابت نبود و در فصل‌های گوناگون سال جاری بود.

اردشیر بابکان، بنیان گذار سلسله ساسانیان، در سال 230 میلادی از دولت روم که از وی شکست خورده بود، خواست که نوروز را در این کشور به رسمیت بشناسند. این درخواست مورد پذیرش سنای روم قرار گرفت و نوروز در قلمرو روم به Lupercal معروف شد.

در دوران ساسانیان، 25 روز پیش از آغاز بهار، در دوازده ستون که از خشت خام برپا می‌کردند، انواع حبوبات و غلات (برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا) را می‌کاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آنها را جمع نمی‌کردند. هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد. در این دوران همچنین متداول بود که در بامداد نوروز، مردم به یکدیگر آب بپاشند.[13] از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند همچنین از زمان هرمز دوم، رسم دادن سکه در نوروز به‌عنوان عیدی متداول شد


نظر

کوروش دوم بنیان‌گذار هخامنشیان، نوروز را در سال 538 قبل از میلاد، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامه‌هایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکان‌های همگانی و خانه‌های شخصی و بخشش محکومان اجرا می‌نمود. این آیین‌ها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار می‌شده‌است. در زمان داریوش یکم، مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار می‌شد. البته در سنگ‌نوشته‌های به‌جا مانده از دوران هخامنشیان، به‌طور مستقیم اشاره‌ای به برگزاری نوروز نشده‌است. اما بررسی‌ها بر روی این سنگ‌نوشته‌ها نشان می‌دهد که مردم در دوران هخامنشیان با جشن‌های نوروز آشنا بوده‌اند و هخامنشیان نوروز را با شکوه و بزرگی جشن می‌گرفته‌اند شواهد نشان می‌دهد داریوش اول هخامنشی، به مناسبت نوروز در سال 416 قبل از میلاد سکه‌ای از جنس طلا ضرب نمود که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شده‌است.در دوران هخامنشی، جشن نوروز در بازه‌ای زمانی میان 21 اسفند تا 19 اردیبهشت برگزار می‌شده‌است


آجیل و به ویژه پسته در چند ماه اخیر بی سروصدا با افزایش قیمت روبرو شده بود و دلیل آن هم عدم نیاز مردم به آن در روزهای عادی سال بود، ولی...

 آجیل و به ویژه پسته در چند ماه اخیر بی سروصدا با افزایش قیمت روبرو شده بود و دلیل آن هم عدم نیاز مردم به آن در روزهای عادی سال بود، ولی این روزها قیمت آن با توجه به نزدیک شدن به سال نو و نیاز مردم به خرید آن به سوژه نخست رسانه ها تبدیل شده است.

آجیل به دو صورت تهیه می شود؛ یا به صورت آماده یا به صورت خرید مجزای مواد تشکیل دهنده آن از قبیل پسته، فندق، تخمه و امثال آن و ترکیب آنها با یکدیگر.

در حال حاضر در سطح شهر قیمت آجیل چهار مغز درجه یک کیلویی 51 هزار تومان، آجیل چهار مغز همراه با مغز تخمه کیلویی 46 هزار تومان، آجیل چهارمغز معمولی کیلویی 45 هزار تومان، آجیل با تخمه پوست دار کیلویی 33 هزار تومان، پسته درجه یک کیلویی 56 هزار تومان، پسته با کیفیت کیلویی 49 هزار تومان، بادام هندی کیلویی 50 تا 51 هزار و 500 تومان، بادام کیلویی 41 تا 44 هزار تومان، بادام زمینی کیلویی 23 هزار تومان، فندق بدون پوست کیلویی 37 تا 38 هزار تومان، فندق با پوست کیلویی 20 هزار تومان، تخمه کدو کیلویی 24 هزار تومان، تخمه ژاپنی کیلویی 15 تا 17 هزار تومان، گردو کیلویی 44هزار تومان، نارگیل خشک کیلویی 55هزار تومان، انجیر کیلویی 37 هزار تومان، توت کیلویی 31 هزار تومان، کشمش کیلویی 10 هزار تومان و میوه خشک کیلویی 45 هزار تومان است.

حجم خریدها در سطح شهر با توجه به افزایش قیمت آجیل نسبتا بالاست و برخلاف تصور به دلیل افزایش قیمت آجیل حجم خریدها کاهش محسوسی نیافته است.

پسته فندقی که در نمایشگاه های بهاره توسط انجمن پسته ایران و صادر‌کنندگان پسته با قیمت کیلویی30 هزار تومان عرضه می‌شود در سطح شهر با کیفیت نسبتا خوب به قیمت کیلویی 35 تا 37 هزار تومان به دست مردم می‌رسد.

یک فروشنده در این باره گفت: این پسته‌ها دربسته هستند و بعد از نگهداری در آب و نمک با چکش در این پسته را باز می کنند که با نام "پسته فندقی آب خندان" عرضه می شود. 


 

چند فرازی از توبه نامه شهید علیرضا محمودی پارسا رو اینجا ذکر می کنیم؛ فقط قبل از خوندن یادمون باشه که این توبه نامه کسی است که هنوز به سن تکلیف نرسیده ولی نگران ترک اولی هایی است که ...
فکر می کنم بارها این عکس رو دیده باشین. 



این عکس نوجوان 13 ساله کرجی شهید علیرضا محمودی پارساست که چند روز قبل از شهادتش گرفته شده که معصومیتی خاص رو تداعی می کنه چند فرازی از توبه نامه ی ایشون رو اینجا ذکر می کنیم؛ فقط قبل از خوندن یادمون باشه که این توبه نامه کسی است که هنوز به سن تکلیف نرسیده ولی نگران ترک اولی هایی است که ازش سر زده … 

بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله : 

از این که حسد کردم… 
از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم… 
از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم… 
از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم… 
از این که مرگ را فراموش کردم… 
از این که در راهت سستی و تنبلی کردم… 
از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم… 
از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم… 
از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند… 
از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم… 
از این که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این که خود خنده دارتر از همه هستم… 
از این که لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم… 
از این که در مقابل متکبرها، متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، متواضع تر نبودم … 

از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید.... 

از این که نشان دادم کاره ای هستم، خدا کند که پست و مقام پستمان نکند… 
از این که ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود… 
از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این که تو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری… 
از این که در سخن گفتن و راه رفتن ادای دیگران را درآوردم… 
از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند… 
از این که از گفتن مطالب غیر لازم خودداری نکردم و پرحرفی کردم… 
از این که کاری را که باید فی سبیل الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم.... 
از این که نماز را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم… 
از این که بی دلیل خندیدم و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را مسخره کردم… 
از این که ” خدا می بیند ” را در همه کارهایم دخالت ندادم… 
از این که کسی صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا … به نشنیدن زدم… 

و این هم فرازهایی از دلنوشته ی شهید که در مراسم همرزمش رضا جهازی خواند: 

ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بأن لهم الجنة 

السلام علیک یا اباعبدالله،السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین 

با سلام بر هم وطنم، هم دینم، دوستم، هم سفرم، همسنگرم، هم رزمم، آموزگارم، خواننده قرآنم، گوینده حدیثم، رهرو راه حسین، عاشق دین حسین، عاشق رزم حسین، عاشق مرگ حسین، رضای خدایم و رضای دینم، رضا، رضا جهازی. 

رضا جان! چگونه نامت را بر زبان آورم؟ رضا جان! چگونه یادت را بر دلم اندازم، آخر من لایق نیستم. من حتی لایق نبودم با تو دوست باشم. رضا جان! اگر می دانستم چنین لیاقتی داری حتی زبانم را به سخن گفتن با تو باز نمی کردم. 

رضا جان! اگر می دانستم چنین لیاقتی داری بیشتر به سخنانت توجه می کردم و بیشتر از منبع سرشار الهی که در وجودت شراره گرفته بود، استفاده می کردم. ولی افسوس، صد افسوس، هزار افسوس که ندانستم و قدر نداشتم. من باید بیشتر در کارهایت دقت می کردم تا می فهمیدم که تو کیستی و سرانجامت چیست؟ 

خاطراتت در ذهن من هر لحظه می گردد و می چرخد و در هر چرخش جگرم را می سوزاند. رضا جان! می خواهم از کارهایت برای میهمانانت بگویم ولی نمی دانم کدامین را بگویم. از آشناییت در اولین بار بگویم که از روز اول شجاعتت را دیدم یا از علمت در مدرسه. رضا جان! می خواهم بگویم که برای رفتن به جبهه چه گریه ها که نزد خانواده و در سپاه و در پادگان های مختلف نکردی ولی یادم به گریه های دعای کمیل و توسلت افتاد. چه گریه ها که نکردی و چه اشک ها که نریختی. رضا جان! می خواهم بگویم که چقدر به بی حجاب ها تذکر می دادی ولی یادم به تذکرات تو در جلسه های قرآنی که تو در جبهه تشکیل می دادی می افتد و مرا گیج و مبهوت می کند. 

و تو چه اِرجعی زیبایی داشتی. واقعاً زیبا و حسرت آور بود. 

ای مردم بدانید رضا به قرآن خیلی اهمیت می داد. او از همین قرآن بود که به این زودی و به این زیبایی به سوی خدا پر کشید. او همیشه سر پست یک یا چند آیه یا یک سوره از قرآن را حفظ می کرد و مرتب می خواند و صبح برای ما می گفت. 

رضا جان! در این خط می خواهم یکی از آن چند باری که خیلی گریه کردی را برای مهمانانت بگویم. ولی این بار مثل هر دفعه نبود. فکر کنم خودت که در این مجلسی حدس زده باشی. و فکر کنم مهمانانت هم حدس زده باشند. آری همان بار، همان شب. 

همان شبی که شب دیگر را به دنبال نداشت و دیگر شب از تو خجالت می کشید که پرده سیاهش را به روی عالم بیندازد. من در آن لحظات خیلی درس گرفتم. چقدر خوب لحظه ای بود. چه عاشقانه و چه عارفانه ! از یک نوجوان 14 ساله چه توقع است؟ او عرفان را از که آموخته بود؟ آخر او در کدام مکتب این عشق را آموخته و به این زیبایی سروده؟ او در شب حمله آنقدر اشک ریخت و امام زمانش را صدا زد تا بالاخره شهادت نامه اش را به امضا رسانید. 

رضا جان! من می روم که راهت را ادامه دهم. می روم تا کربلا را بگیرم. بدان ای حسین(ع)! رضا برای رسیدن به تو جلو دوید. رضا برای بوسیدن بارگاه تو بعد از فرمان حمله اولین آتش کننده اسلحه اش بود. 

رضا جان! من می روم که راهت را ادامه دهم و تو نیز در این راه یاریم ده. رضا جان! دلم می خواهد یک بار دیگر چهره ات را ببینم ولی افسوس که تو کجا و من کجا؟ تو شهیدی شهید. ولی من دارای نفسی کثیف و آلوده. ان شاء الله که با عمل کردن به قرآن و گفتار امام و وصیت نامه شهدا به خصوص شهید رضا جهازی خود را در خط دین انداخته و از مکتب و اسلاممان محافظت و آن را صادر نماییم.... 

و این هم فرازهایی از وصیت نامه شهید: 

اینک که انقلاب پرشکوه اسلامی به اوج خود رسیده است، خوب است که همگی دست در دست یکدیگر نهاده و در پیشبرد انقلاب کوشش کنیم. 

آمریکای جهانخوار و هم پیمانانش برای شکست این انقلاب حداکثر تلاش خود را می کنند، اما ما می دانیم ید الله فوق ایدیهم، دست خدا بالاترین دستهاست و این دست خداست که توطئه های دشمنان جهانخوار را در هم می کوبد. 

سعی کنید امام را یاری دهید و بیشتر به سوی جبهه ها روانه شوید و بدانید کمک به رزمندگان اسلام، کمک به لشکر امام زمان است. 

ای ملت مسلمان سراسر جهان به پا خیزید و توطئه های ابرنکبتان خونخوار را در هم کوبید. به پا خیزید و آسوده ننشینید که دشمنان اسلام در کمین هستند. اگر آسوده بنشینیم آن ها به پا می خیزند و قیام می کنند. قیام کنید آخر مگر امام خمینی شما را رهنمود ندادند که چرا قیام نمی کنید چرا ساکتید؟ مسئولیت شما در مقابل اسلام و مستضعفان بالاتر از این حرف هاست. 

پدر و مادر عزیزم می دانم که برای من سختی های زیادی دیده اید و بی خوابی ها کشیده اید. من شما را خیلی دوست داشته و دارم ولی بدانید که من خدا و اسلامم را از شما بیشتر دوست دارم. خواهش می کنم که در مصیبت من گریه نکنید و اجر خودتان را ضایع نکنید و فقط طول عمر امام عزیز را از خدا بخواهید و در عزای من جشن وصال خدا را برپا کنید. و جشن شادی برپا کنید.

خبرگزاری دانشجو

 


نظر

 

 یا حضرت معصومه مدد 

.................................................. .......
حاج محمود کریمی

از غــــــم بانوی بهشت دلا پر از تاب و تبه

فرشته ها به هم میگن چقدر شبیه زینبه



 دانلود با کیفیت عالی با حجم 4.94 مگابایت 
 دانلود با کیفیت عادی با حجم 862 کیلوبایت 

منبع : گفتگوی دینی